عاشق ایران، نگهبان تاریخ؛ روایت کنشگری محمد مهدی کلانتری

به گزارش ایرنا، وقتی سال 99 خبر مصوبه لغو پروژه گذر آقا نجفی توسط شورایعالی معماری و شهرسازی منتشر شد، بیش از پیش باور به ثمربخش بودنِ کنشگری مسوولیت شناسانه و شجاعانه برای پیشبرد اهداف حراست از میراث فرهنگی و طبیعی ایران را قوت بخشید.

به گزارش ایرنا، وقتی سال 99 خبر مصوبه لغو پروژه گذر آقا نجفی توسط شورایعالی معماری و شهرسازی منتشر شد، بیش از پیش باور به ثمربخش بودنِ کنشگری مسوولیت شناسانه و شجاعانه برای پیشبرد اهداف حراست از میراث فرهنگی و طبیعی ایران را قوت بخشید.

پروژه گذر آقانجفی از سال های دهه 70 پیگیری شده بود تا در حریم یکی از مهم ترین بخش های تاریخی اصفهان یعنی میدان جهانی نقش جهان ایجاد شود، پیگیری هایی که در ابتدای دهه 90 منجر به تملک و تخریب شماری از خانه های تاریخی و واجد ارزش بافت پشت میدان شد. اتفاقی که صدای بسیاری از کارشناسان و فعالان میراث فرهنگی را در اعتراض به تجاوز به حریم یکی از مهم ترین بافت های تاریخی اصفهان بلند کرد اما در این میان پیگیری های خستگی ناپذیر و مستندسازی های یکی از مصمم ترین و مسوولیت پذیرترینِ این کارشناسان، توانست از ادامه ایرنا با این کنشگر میراث فرهنگی است:

- طرح ایجاد گذر آقانجفی بافت و خانه های تاریخی جانب شرق میدان امام(ره) را دچار تخریب کرد که منجر به واکنش فعالان میراث فرهنگی و برخی رسانه ها در این حوزه شد اما آنچه موجب اخذ مصوبه ای از شورایعالی شهرسازی و معماری در راستای ملغی شدن این طرح شد، پویشی بود که شما زیرعنوان «نه به گذر آقانجفی» راه انداختید، چه عواملی باعث شد به فکر راه اندازی این پویش بیفتید و چطور این پویش توانست به نجات بافت تاریخی این منطقه کمک کند؟

در سال 1392 با بررسی عکس های هوایی گوگل ارث، متوجه یک مسیر تخریبی در شرق میدان نقش جهان شدم و به دکتر محمدحسن طالبیان که در آن زمان به تازگی معاون میراث فرهنگی کشور شده بود اطلاع دادم و ایشان قول پیگیری داد.

ایشان در سال 93 در سفر به اصفهان موضوع را پیگیری کرد و شهرداری اصفهان به صورت شفاهی اعلام کرد که این پروژه خیابان کشی را لغو خواهد کرد اما با پنهان کاری، تملک اجباری و تخریب مسیر کار ادامه پیدا کرد و در سال 94 در کمیسیون ماده پنج استان، احداث گذر آقانجفی با موافقت میراث فرهنگی اصفهان و بدون اطلاع میراث فرهنگی کشور مصوب شد.

تملک های اجباری و تخریب ها در سکوت کامل خبری انجام شده بود تا اینکه در سال 1397 که 2 پلاک در پشت گنبد مسجد شیخ لطف الله تخریب و مسیر تخریبی از سوی خیابان حافظ به سمت کوچه پشت مسجد، عیان شد.

در دی 1397 پس از اطلاع از این تخریب ها به اصفهان آمدم و عکاسی مفصلی انجام دادم و بلافاصله نامه ای نوشتم و از 400 نفر از اساتید دانشگاه، کارشناسان، کنشگران و دانشجویان امضای فیزیکی و مجازی جمع آوری کردم و نامه ها را به وزارت راه و شهرسازی و سازمان میراث فرهنگی کشور بردم و از آن موقع پویش ملی #نه_به_گذرآقانجفی را راه انداختم.

عاقبت پروژه ای که 70 درصد مسیر آن را شهرداری با سکوت و همکاری و انفعال میراث فرهنگی وقت استان، تملک اجباری و تخریب کرده و قرار بود نوروز 1398 زیر بار ترافیکی برود، با تلاش های این پویش و دستور محمد سعید ایزدی معاون وقت معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی لغو شد و 2 سال پیگیری شبانه روزی منجر به تصویب مصوبه لغو کامل پروژه در مهر 1399 توسط شورایعالی معماری و شهرسازی شد.

- بعد از اینکه پروژه گذر آقانجفی به طور کامل ملغی شد، شما در گفت و گو با رسانه ها از جمله ایرنا، همچنان از بیم تخریب ها در بافت تاریخی شرق میدان نقش جهان و باز شدن بدنه خیابان حافظ ابراز نگرانی کرده بودید؟

بله، به دلیل اینکه 2 پروژه عظیم حوزه علمیه و یک مجتمع تجاری در 2 سوی گذر از سمت خیابان حافظ وجود دارد که دسترسی به پارکینگ های طبقاتی آن ها از داخل گذر تعریف شده و تا بدنه حافظ تخریب نشود، این مجموعه ها نمی توانند از پارکینگ های خود استفاده کنند، همچنان خطر و بیم تخریب بدنه حافظ علیرغم مخالفت صریح شورایعالی معماری و شهرسازی برای همیشه وجود دارد و تحرکات شهرداری در این محدوده باید به طور دائم مورد رصد قرار بگیرد تا این تخلف آشکار و قانون شکنی ها مجددا انجام نپذیرد.

- چیزی شبیه به این تخریب ها در بافت تاریخی حریم مسجد جامع عتیق اصفهان برای ایجاد دانشگاه، این محدوده را تهدید می کند. پروژه مسکوت مانده اما شرایط این محدوده تاریخی بسیار دشوار است.

بله. در سال 1398 متوجه تخریب گسترده در حریم مسجد جامع اصفهان جهت احداث این دانشگاه شدم که به موجب این پروژه، 3 و نیم هکتار از بافت تاریخی اصفهان در حریم مصوب و ثبت جهانی مسجد جامع اصفهان در معرض تخریب بود. متاسفانه 5000 متر مربع از آن تخریب شده بود و بناهای باقیمانده هم با تخریب های تعمدی، در وضعیت اسفباری قرار داشت.

ارسال چندین نامه در سال های 98 تا 1400 به وزارت راه و شهرسازی و وزارت میراث و فعالیت رسانه ای منجر به مسکوت ماندن این طرح شد اما بیم و خطر تخریب مجدد همچنان وجود دارد.

- از نظر شما، بافت تاریخی اصفهان در حال حاضر در چه وضعیتی قرار دارد؟ به نظر می رسد که بافت تاریخی اصفهان به شدت گسسته شده است.

بافت تاریخی اصفهان و در کل بافت های تاریخی ایران به مدت 100 سال مورد سلاخی و تخریب قرار گرفته است؛ از خیابان کشی های دوره پهلوی اول گرفته تا ادامه خیابان کشی ها در دوره پهلوی دوم. پس از انقلاب و مخصوصا پس از جنگ تحمیلی نیز، تفکیکی بین بافت های ناکارآمد و مساله دار شهری، حلبی آبادها و اسکان های غیر رسمی به عنوان بافت فرسوده با بافت های تاریخی توسط مسوولین انجام نشد و حجم تخریب ها به داخل بافت های تاریخی سرایت کرد.

توسعه فیزیکی اماکن مقدس در مشهد مقدس، قم، شیراز و شهر ری، بافت های تاریخی پیرامونی را مورد هدف قرار داد و ایجاد پروژه های تجاری بزرگ مقیاس در بافت تاریخی تمام شهرهای ایران، به سرعت شکل گرفت. از جمله نمونه های بارز آن در شهر اصفهان می توان به احداث خیابان حکیم و ایجاد پارکینگ ها و مجتمع های تجاری بزرگ مقیاس در این خیابان که تخریب حمام صفوی خسرو آقا و پروژه ارگ جهان نما در میدان امام حسین(ع) (دروازه دولت) و در محدوده دولتخانه صفوی شهر اصفهان که با تخریب کاروانسرای صفوی و تحدید و نقض حریم ارتفاعی میدان نقش جهان، خطر خروج این اثر از فهرست میراث جهانی یونسکو را به همراه داشت، اشاره کرد.

نوسازی منازل مسکونی چه به شکل انبوه سازی (به عنوان نمونه در بافت تاریخی جماله اصفهان) و چه به صورت شخصی سازی، بخش های دیگر بافت تاریخی را از بین برد و امروزه بافت های تاریخی مخصوصا در اصفهان شکلی منسجم و یکپارچه ندارند و از آن ها تک بناهایی باقی مانده است. البته در بخش های محدودی بافت باقی مانده که آن ها هم به خاطر رهاسازی و بی توجهی در حال نابودی هستند.

- از «پویش ملی نجات بافت تاریخی شیراز» برایمان بگویید، پویشی که به همراه فعالیت های سایر کوشندگان میراث فرهنگی توانست به ثبت ملی بافت تاریخی شیراز بینجامد.

در سال 1400 همزمان با سفر استانی هیئت دولت به استان فارس و تصویب مجدد طرح توسعه 57 هکتاری حرم حضرت شاهچراغ (ع) در شیراز، با کمک استادم دکتر غلامحسین معماریان در دانشگاه علم و صنعت ایران، پویش ملی نجات بافت تاریخی شیراز را به راه انداختیم. تلاش های او در جهت عدم تخریب بافت تاریخی شیراز از سال 1390 و همزمان با آغاز طرح توسعه 57 هکتاری حرم حضرت شاهچراغ (ع) را کم و بیش شاهد بودم، اما در مهرماه 1400 که این طرح مجددا به عنوان طرح برزمین مانده و ناتمام، مصوبه گرفت، با تمام توان در کنار ایشان قرار گرفتم و به اتفاق هم «پویش ملی نجات بافت تاریخی شیراز» را رقم زدیم.

از آنجا که مصوبه مذکور حمایت و موافقت همه جانبه مسوولان کشوری و استانی را داشت، تلاش های ما در این پویش، به اعتقاد بسیاری از متخصصان و اساتید و کنشگران، حرکت و جنبشی نمایشی، شوآف رسانه ای، تیری در تاریکی، تلاشی نافرجام و اقدامی بدون نتیجه دیده و خوانده و ملامت های بسیاری نثارمان می شد. اما ثبات قدم و تلاش های شبانه روزی نظیر نامه نگاری با مقامات کشوری (2 نامه به رهبر معظم انقلاب، 2 نامه به رییس جمهور وقت، 2 نامه به وزیر میراث فرهنگی، 2 نامه به وزیر راه و شهرسازی، 2 نامه به استاندار فارس)، مصاحبه های متعدد رسانه ای، بازدید و گزارش های متعدد میدانی از بافت تاریخی شیراز علی رغم تهدیدات صورت گرفته، نگارش چندین کارزار جمع آوری امضا (با بیش از 100 هزار امضا) و در کل تداوم در مسیر کنشگری و مطالبه گری نهایتا منجر به ثبت ملی بافت تاریخی شیراز در مردادماه 1402 و لغو تفویض اختیار استانی جهت تهیه و تصویت طرح توسط دیوان عدالت اداری و بازگشت به مسیر قانونی تصویب مصوبه در شورایعالی معماری و شهرسازی شد.

- اجازه بدهید برگردیم به بافت تاریخی اصفهان، به نظر می رسد بافت تاریخی یزد و حتی کاشان از نظر شرایط به مراتب بهتر از بافت تاریخی اصفهان هستند، راز نگهداری و حفظ بافت تاریخی این شهرها، به ویژه یزد، چه چیزی است که اصفهان نتوانسته از آن پیروی کند؟ چرا ما شاهد تخریب و از دست رفتن بافت تاریخی اصفهان هستیم؟

بافت تاریخی یزد در شرایط بهتری در مقایسه با سایر شهرهای تاریخی ایران است که ریشه آن را باید در انسجام مردم و متخصصان آن شهر نسبت به نگهداری از هویت و تاریخ دانست. البته حرف من به این معنی نیست که مردم و متخصصان شهرهای دیگر تعصب تاریخی ندارند، بلکه انسجام لازم را ندارند و پشت هم نیستند.

کنشگران و دانشگاهیان و مردم یزد پشت یکدیگر را در دفاع از تاریخ خالی نمی کنند، اما کنشگران و کارشناسان و مردم دغدغه مند در شهرهای دیگر، به صورت انفرادی کنشگری می کنند و خیلی سخت در مورد موضوعی، حرکت جمعی شکل می گیرد. در واقع خیلی ها کنار می ایستند تا یک نفر جلو بیفتد.

خیابان کشی در قسمتی از بافت تاریخی یزد هم در جریان بود که با اتحاد مردم و کنشگران و متخصصان کنار گذاشته شد و با تلاش های صورت گرفته بخشی از بافت تاریخی یزد به ثبت میراث جهانی یونسکو رسید. هرچند پهنه بافت تاریخی یزد یک هزار و 250 هکتار است و تنها یک پنجم آن به ثبت جهانی رسیده اما نسبت به شهرهای دیگر در وضعیت مطلوب تری قرار دارد.

اما کاشان، با آنکه تک بناهای زیادی در آن حفاظت و مرمت و احیا شده، اما حجم تخریب ها و خیابان کشی ها در محدوده مصوب بافت تاریخی کاشان در سال های اخیر شدت زیادی گرفته است. این روند تخریبی اگر متوقف نشود تا چند سال آینده به جز تک بناها، اثری از بافت تاریخی منسجم در کاشان هم نخواهیم داشت.

- مسوولان در مواجهه با نظرات کارشناسان و منتقدان چگونه برخورد می کنند؟

نمی خواهم بگویم همه مسوولان این گونه اند، اما تجربه من در مواجهه با مسوولات شهری و میراث فرهنگی اصفهان در سال های گذشته این بوده است که آن ها در وهله اول و تا جایی که بتوانند با سکوت و بی توجهی کار را پیش می برند، بعد از آن و هنگامی که صدای رسانه ای بلند می شود اقدام به تکذیب موضوع یا توجیهات اشتباه می کنند.

در پرونده گذر آقانجفی، تخریب های حریم مسجد جامع، مرمت اشتباه 2 گنبد مسجد شیخ لطف الله و مسجد جامع عباسی، اوج این کم کاری ها و از زیر بار مسوولیت فرار کردن ها را شاهد بودیم.

به طور مثال جواب مدیر وقت میراث فرهنگی اصفهان در مورد انتقادها به مرمت اشتباه گنبد مسجد جامع عباسی در سال 1401 این بود که این کنشگران و کارشناسان به دنبال تولید خوراک برای رسانه های بیگانه هستند. در صورتی که من از سال 1387 تمام مطالعات درسی ام معطوف به بافت تاریخی اصفهان و مخصوصا محدوده میدان نقش جهان بود و در پایان نامه کارشناسی ارشد روی آسیب شناسی و طرح مرمت گنبد 2پوسته مسجد جامع عباسی کار کردم.

از سال 1394 نیز نسبت به ترک های سازه ای و اعوجاج سازه گنبد هشدارهای متعددی دادم و در نوشته ها و مقاله های خود به این موضوع پرداختم اما هیچ توجهی به آنها نشد و شورای فنی میراث استان در سال 1394، مطالعات مرا اشتباه و ناکافی تشخیص داد.

در سال 1401 پس از هفت سال بی توجهی به هشدارها، با باز شدن داربست های گنبد مسجد جامع عباسی، معضل سازه ای گنبد و اعوجاج آن عیان شد که باز می خواستند مشکل را تنها مربوط به کاشی کاری قلمداد کنند در صورتی که سازه گنبد از داخل دچار مشکل ترک و حرکت و اعوجاج بود.

- موضوع بازنگری حریم محوطه ها و بناهای تاریخی یکی از مسائلی است که در سال های اخیر انتقاد برانگیز شده است، نظر شما در این رابطه چیست؟

در حال حاضر زمزمه هایی وجود دارد که بناها و بافت تاریخی اصفهان هم در بازنگری و کاهش حرائم مورد هجمه قرار بگیرد. در این مورد اظهار نظری از یک مدیر شهری خواندم که با توجه به اینکه بخش های زیادی از بافت، دیگر شرایط تاریخی ندارد باید مورد کاهش قرار بگیرد تا پروژه های تجاری و مسکن ملی در این محدوده ها ساخته شود. این نوع تفکر حاصلی جز تخریب مابقی بافت های تاریخی ندارد.

اگر بناهایی هم از بین رفته باشند اما گذرها، کوچه ها، ریخت شناسی و مورفولوژی بافت همچنان باقی مانده باشد، خط آسمان و ارتفاع بناها همچنان باید رعایت شود تا حریم بناها و بافت های باقیمانده مورد تعرض قرار نگیرد.

موضوع کاهش حرائم که از سال 1400 شروع شده، در بافت تاریخی سبزوار، همدان و محوطه تپه سیلک کاشان اتفاق افتاده و دومینو وار در حال پیشرفت و سرایت به سایر بناها، بافت ها و محوطه های تاریخی است. در صورت عدم توقف این تفکر در سطوح بالای مدیریتی باید منتظر فجایع بیشتری در این مورد باشیم.

- شما همواره در فعالیت های مدنی تان در حراست از بافت ها و بناهای تاریخی کوشیده اید مانع طرح های توسعه ای شوید که قوانین و ضوابط شهرسازی و بافت های تاریخی را تحت شعاع قرار داده اند، از مشکلاتتان در مسیر این فعالیت ها بگویید؟

در مهرماه 1399 با قبولی در اولین دوره دکتری مرمت دانشگاه علم و صنعت ایران، بار دیگر به خانه دوم خودم وارد شدم و مجددا در کلاس های دکتر غلامحسین معماریان به آموختن پرداختم و این اتفاق با شروع مجدد چالش تخریب بافت تاریخی شیراز همراه شد.

مسیر یازده ساله همراهی من و دکتر غلامحسین معماریان در کسوت شاگرد و استادی و مسیر چهار ساله همراهی ما برای نجات بافت های تاریخی ایران، بزرگ ترین و زیباترین ثمره حضور من در دانشگاه علم و صنعت ایران است و کاغذی که به عنوان مدرک کارشناسی ارشد از این دانشگاه گرفته ام یا کاغذی که احیانا به عنوان مدرک دکتری از این دانشگاه خواهم گرفت، به اندازه ارزش رابطه شاگرد و استادی بین من و ایشان و مسیری که آغاز کرده و پی گرفته ایم، نمی ارزد.

*غلامحسین معماریان معمار، محقق، نویسنده و مورخ معماری ایران است.

در برخی زمان ها با تماس های ناشناس که سراسر تهدید و توهین بود، روبرو شدم. حتی نمونه همین تماس ها با مدیر گروه مرمت دانشگاه، رییس دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه و معاونت پژوهشی دانشکده هم گرفته شده و فضایی سنگین را در محیط تحصیلی برای من به وجود آورد.

من در جواب مسوولان دانشکده که بسیار نگران من بودند، گفتم «من دکتری مرمت بناها و بافت های تاریخی می خوانم و اگر قرار باشد بافت تاریخی در این مملکت باقی نماند، مدرکش به دردم نمی خورد».

نظرات

captcha